انا لله و انا الیه راجعون.کاروان زندگی در طی طریق است و مسافران آن هم همراه و همگام با او در
رکاب این کاروانند.
مردمان روستای نوریاب مردمی از جنس تلاش و زحمت و کوشش بوده و
هستند و یکایک آن ها برای همراه شدن با کاروان، هر یک به نسبت توان
خود و بیشتر از آن کمر همت را بالا زده و به جهد و تکاپو پرداخته اند. مرگ
همان یار همیشگی کاروان هراز چند گاهی مسافری از این کاروان را از
همراهان جدا می کند و با خود همراه می کند. او دراندیشه به جا آوردن
دستوری است که به او ابلاغ کرده اند و ما در اندیشه مبارزه برای به تاخیر انداختن این امر و دستور.
مرگ این بار هم مرگ خاتونی از جنس تلاش و کوشش و زحمت را از کاروان
با خود همراه کرد تا همسر بزرگوار و فرزندانش را برای همیشه ازدیدار او
محروم نماید. این بانوی مرحومه مدت مدیدی است که با بیماری مبارزه می
کند و خانواده مصیبت دیده اش در راه مبارزه با بیماری و غلبه بر مرگ برای
ایشان تلاش و کوشش زیادی نمودند.ولی سرانجام این مبارزه نفس گیربا
فوت این بانو در شب جمعه سوم خرداد ماه سال هزار وسیصد و نود و دو
هجری شمسی به پایان رسیدو این بانوی بزرگوار به دیار باقی رحل سفر
کرد.سفر کرد به دیاری که پدر رنج کشیده و مادر پینه به دست و زحمت
کشیده اش مدتی از میان ما رفته اندو در آنجا منتظر ورودش بودند، رفت به
آن جا تا به آن ها بگوید که نوریاب چه تغییراتی کرده ، رفت تا به آن ها بگوید
مردم نوریاب در این مدت چه زحمت وتلاش و کمکی برای او انجام داده اند.
رفت تا به آن ها بگوید که مردم نوریاب دیگر آن مردم دوران آن ها نیستند.
رفت تا به دیدار مادر و پدر عزیزش دوباره شاد گردد.ورفت تا به همسایه تازه
از میان کاروان سفر کرده بپیوندد، رفت تا به کاک حمه ره شی برسد و با او
همراه شود. ورفت و رفت و رفتند .منتظر ما می نشیند تا به آن ها بپیوندیم.
ایشان همسر درویش حسین عبدی ومادر چهار فرزند دودختر و دوپسر می باشند.
این جانب ضمن طلب مغرت از درگاه ایزد برای بانوی بزرگوار از خدای بزرگ
می خواهم که به همسر گرامیش درویش حسین صبر دهد تا بتواند از پس
این مصیبت برآید.
روحش شاد . یادش گرامی باد.
