باکودکان استثنائی بیشترآشنا شویم
امروزه توجه به آموزش و پرورش از شاخصهاي عمده وتوسعه جوامع انساني محسوب
ميشود .يعني كشورها نه براساس رشد وتوسعه اقتصادي بلكه براساس ميزان توجه به آموزش
وپرورش وآموزش وپرورش استثنايي مورد ارزيابي قرارميگيرند.
.ریشه های تاریخی آموزش و پرورش استثنایی را به گونه ای که امروزمطرح است، می توان
دراوایل سال های ۱۸۰۰ میلادی درمیان تلاش های تنی چند از پزشکان محقق یافت..
براساس بررسی ها وآمارهای مجامع علمی وفرهنگی بین المللی نظیریونسکووبرخی کشورهای
غربی، درحدود ۱۰ تا ۱۵ درصد ازکودکان مدرسه رو(۸ تا۷ سال
یا5تا۶سال)هرکشوربنابرتعریفی که ارائه می شود به توجه خاص آموزشی نیازدارند
ازديگاه متخصصان تعليم وتربيت به كودكي استثنايي گفته ميشود كه ازنظرهوشي ،جسمي و
رواني به ميزان قابل توجهي نسبت به ديگرهمسالان خودمتفاوت باشد؛به گونهاي كه اين تفاوتها
مانع ازبهره گيري كودك ازآموزش و پرورش عادي گردد .
از نظر آموزشي به فردي " دانشآموزاستثنايي " اطلاق ميشود كه ازنظرشناختي، هوشي،
جسمي (حسي، حركتي)، عاطفي و يا اجتماعي، تفاوت قابل ملاحظهاي با افرادهمسن خود داشته
واين تفاوت به حدي باشد كه برخورداري آنان از آموزش و پرورش، مستلزم تغييراتي (متناسب
با ويژگيهاي اين دانشآموزان) در برنامهها، محتوي، روشها، مواد و فضاي آموزشي عادي
وارائه خدمات آموزشي و توانبخشي ويژه به آنان باشد.
به طورکلی ازنظر آموزشی به این گروه ها استثنایی گفته می شود:1
1- كودكان و دانشآموزان نابينا و نيمه بينا
2- كودكان و دانشآموزان ناشنوا و نيمه شنوا
3- دانشآموزان كمتوان ذهني
4- دانشآموزان داراي اختلالات رفتاري
5- دانشآموزان چند معلوليتي
6- كودكان و دانشآموزان داراي معلوليت جسمي و حركتي
7- كودكان و دانشآموزان داراي ناتواناييهاي يادگيري
.درواقع برخلاف آنچه عمدتا در اذهان تداعی می شود، آموزش و پرورش استثنایی لزوما به
معنای جداسازی و انتقال کودک از مدرسه عادی به مدرسه استثنایی نیست، بلکه آموزش
استثنایی برنامه ای تنظیم شده براساس ارزیابی های مستمروجامع برای کودک ازتولد تا پایان
زندگی وهمراه با خانواده، مدرسه واجتماع است.بنابراین ایجاد کلاس ها ومدارس خاص برای
کودکان استثنایی هدف نیست، بلکه برخاسته ازیک ضرورت آموزشی است؛ زیراباحضوردوسه
نفرکودک استثنایی دریک کلاس معمولی 2۰ یا 3۰ نفری، معلم قادر نخواهد بود آن گونه که
شایسته است به تفاوت های فردی توجه داشته باشد، بخصوص زمانی که تفاوت موجود میان این
دوسه نفرکودک استثنایی با دیگر کودکان قابل ملاحظه باشد، اگر معلم بخواهد توجه بیشتری به
این کودکان، که نیاز بیشتری دارند، مبذول دارد ناگزیر است ازوقت آموزش و هدایت دانش
آموزان دیگر بکاهد و بالعکس.
حقیقت آن است که رشد فرهنگی و اعتلای ارزشهای هرملتی بستگی به میزان توجه آنها به
حقوق حقه همه افراد جامعه به طورعام و افراداستثنایی به طورخاص دارد. لذا باید شیوهای
اتخاذ شود که این کودکان استثنایی به تناسب ویژگی های خود از برنامه های آموزشی
برخوردارشوند.درهرحال اگربراین باورباشیم که ستون های تمدن هرجامعه برنظام آموزش
وساختار آموزش و پرورش آن استواراست، بدون تردید سلامت، جامعیت وکارآمدی نظام
آموزش و پرورش آن جامعه نیزدرگروی وسعت، گستردگی، تنوع و کیفیت برنامه های جامع
آموزش استثنایی ودرصد کودکان و دانش آموزانی است که به عنوان استثنایی یا دارای نیاز
ویژه مورد تشخیص و شناسایی واقع شده و خدمات آموزشی موثری درمدارس عادی یا کلاس
های خاص به ایشان ارائه می شود
هدف آموزش و پرورش استثنايي
هدف ازآموزش و پرورش به معناي اعم آن رسيدن انسان به نجات و رستگاري است البته يقيناً
اين امردرجامعه صادق است زيرا مكتب ما اسلام است كه به انسان فقط ازبعد مادي نمي نگرد
بلكه بيشتر برجنبه معنوي انسان توجه دارد بگونهاي كه بالاترين مقام را براي انسان قائل است
واورا به مقام خليفه اللهي ارتقاء ميدهد .اما درمكاتب مادي مسلماً اهداف متفاوت خواهد بود .با
توجه به اينكه كودك استثنايي انساني است كه فقط احتياج به توجه ويژه براي برطرف ساختن
نيازهاي آموزشي دارد لذا اهداف آموزش و پرورش آنها با كودكان عادي فرق ندارد وتنها تاكيد
بيشتري برراههاي دستيابي به اهداف وجود دارد.
مشکلات وانتظارات خانواده های دارای کودک معلول:
خانواده هاي داراي کودک وفرد معلول درمعرض انواع ناراحتي ها و مشكلات قراردارند كه
درنگهداري و رسيدگي به وضع فرزندشان موثرمي باشد وموجب مي شود كه خانواده روند
زندگي طبيعي خود را از دست بدهد وادامه اين وضع ممكن است به فروپاشي نظام خانواده ويا
طرد فرزند معلول منجر شود كه لازم است درموقع مناسب وبا تمهيدات لازم ازبروز چنين واقعه
اي جلوگيري به عمل آيد و اين مهم عملي نيست مگر در شرايطي كه شناخت كامل ازخانواده ها
و معلولان آنها موجود باشد و برنامه ها با توجه به اين اطلاعات و شناخت ها انتخاب گردد. وجود
فرزند معلول ممكن است موجب فشاربربودجه خانواده كه صرف تدارك مراقبت پزشكي،حمل و
نقل يا روش هاي درماني مي شود گردد.متاسفانه وجوديك فرزند معلول سبب مي شودكه
خانوادههاي ديگرارتباطات خودراباآن خانواده كمتركنند.درپژوهشي تحت عنوان بررسي اثرات
ارائه كمك هاي مالي وحمايتي درنگهداري معلول ذهني درخانواده دراستان مازندران انجام شده
علت تقاضاي پذيرش فرزند معلول ذهني درسازمان بهزيستي(موسسه شبانه
روزي)راازنظروالدين نشان ميدهدكه مشكل مالي بین4/35درصددررأس مشكلات خانواده
قراردارد .مراقبت دائم ازکودک مستلزم شکیبایی زیادوفدانمودن هدفهای شخصی از جانب والدین
است. والدینی کهدررابطه باآرزوهای خوداحساس ناامیدی می کنندودر رسیدن به هدف خودناکام
گشته اند باداشتن یک فرزندمعلول بطور مضاعف ضربه خواهند خوردوامرمراقبت ونگهداری
ازکودک برای آنان دشوارتر خواهد شد.یک کودک بامعلولیت های فیزیکی و بااسترس های
همراه آن می تواند تأثیر عمیقی برعملکردهای خانواده بگذارد. یکی ازمهمترین عملکردهای
خانواده پرورش فرزندان است معلولیت می تواندبریکایک اعضای خانواده تأثیر گذاشته
وکارکردپرورشی خانواده راتحت تأثیرقرارمیدهد.گاهی والدین بامعلولیت فرزندخودکنارمیآیند
اما آنان قادر به وفق دادن خودبابرچسب هائی که بارعاطفی قوی دارند نمی باشند،برای مثال
برای والدین بسیار آسانتراست که اصطلاح ضایعه مغزی را به جای عقب ماندگی ذهنی
بکارببرند.
همه ی این ها وحواشی مرتبط با آن که یک خانواده دارای فرزند معلول باید تحمل نماید،می
طلبد تامردم و مسئولین توان لازم درجهت زدودن حداقلی از مشکلات این افراد و خانواده های
آنان برداشته ودرکمک به شناخت بیشتر این دسته از دانش آموزان به افراد جامعه همت نموده و
تسهیلات لازم به خانواده های آنان اختصاص دهند. تا حداقل مقداری از مشکلات عاطفی و مالی
آنان تسکین یابد.