اسباب بازی قرن

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگاری وصل خویش
وقتی به سیر تاریخی بعضی از رویدادها و شخصیت ها و اماکن می نگریم،
این اصل که مولوی آن را با زبان نظم بیان نموده اند صادق و مبرهن است.
بنده در یکی از پُست های قبلی این وب که به معرفی اماکن نوریاب
پرداخته ام توضیحاتی مختصر راجب به (بانی زه ما وه نگه) ارائه داده ام
عرض کردم که بانی زه ماوه نگه محل تجمع مردم نوریاب جهت برگزاری
جشن ها وشادی ها بوده است.
بعد از گذشت زمان و تغییراتی در شیوه ی زندگی و نیازهای مردم دوباره
این بانی زه ماوه نگه است، که بازنقش اصلی را درایجاد شادی در دل مردم
بخصوص جوانان نوریابی ایجاد می کند.بله این مکان اکنون به باشگاه
ورزشی ازنوع فوتبالیش تبدیل شده است که هر روز شاهد ورود حوانانی
است که برای ورزش و تخلیه انرژی جوانی به آنجا مراجعه می کنند. هر چند
که انتقاداتی بر آن وارد است . ولی با این وجودباز همان نقش اصلی خود را
ایفا کرده است.به گفته قدما(کفش کهنه در بیابان نعمت خداست.)امکانات
این ورزشگاه در آن حدی نیست که بخواهیم به آن افتخار کنیم، دلیل و
دلایل آن را به کنار می نهم، ولی این سوال را از مسئولین دولتی و آن هایی
که در فردای قیامت جوابگوی مسئولیتی هستن که به عهده دارندمی پرسم
آیا این ورزشگاه را نمی توان با اندکی تغییرات به مکانی مناسب و در
خور توجه تبدیل کرد تا جوانان به جای اینکه در تجمع هایی که هستی آن ها
را نابودمی کند جمع می شوند در این فضای سالم جمع گردند و در ایجاد
گروههای ورزشی مشارکت فعال داشته باشند، آنچه که از شنیده ها و
اخبار دولتی به گوش می رسد، هر ساله بودجه هایی را به امور جوانان
اختصاص می دهند،حال این سوال پیش می آید که سهم این ورزشگاه چقدر است؟
آیااصلا سهمی دارد .واگر دارد چرا اینقدر اندک است تا نتوانند با آن سایه
بانهای اولیه ایی را جهت برنزه نشده کسانی که به عشق دیدن فوتبال به
آن جا می آیند برپا کنند، تاآن افراد از آمدنشان پشیمان نگردند.
معمولا مسابقات در تابستان ودر بعد ازظهر برگزار می گردند.در مناطق
کوهستانی که تابستانهای گرم و زمستان های سرد از خصوصیات آب و
هوایی آن است آیا واقعا این همه جوان و نوجوان و گاهی بزرگسالانی که
هنوز عشق توپ و فوتبال در وجودشان شعله ور است،در ورزشگاه جمع
شده اند لیاقت و ارزش آن ها از یک توپ فوتبال بیشتر نیست که برای مهار
آن چنان حصار و حشمی به راه انداخته اند که انگار با خروج این توپ از زمین
ورزشگاه به مین های تله ایی برخورد می کند وهمه را به کام مرگ فرو می
برد.اصلا جایگاه انسان در نظر این به اصطلاح مسئولین در کجا قرار دارد؟
با بازدیدی تشریفاتی و گاهی اختصاص پول تو جیبی به ورزشگاه هرچند که
جای تشکر را دارد ولی آیا در این دوره و زمانه که هجمه های مختلفی بر
جوانان وارد می شود می توان آن ها را از دام این همجه ها رهاند؟ مگر ایجاد
سایه بانهایی و یا سرویس های بهداشتی برای دولت و حکومت مقتدری
مثل ایران اسلامی چقدر هزینه برداراست؟ آیاهزینه آن از نگهداری یک اوباش
در زندان بیشتر است؟ آیا هزینه آن از هزینه ی جوان افتاده در دام اعتیاد
برای جامعه بیشتر است؟ماچرا بایدهزینه ها را صرف درمان کنیم و چرا آن
هزینه ها را صرف پیشگیری نکنیم که کمترین هزینه را برای دولت ایجاد می
کند. به عقیده کارشناسان هزینه های پیشگیری خیلی خیلی کمتر از هزینه
های درمان است.
لطفا مسئو لان. به این حدیث شریف توجه کنید.
(«كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيّته»)
و فرهنگی روستای نوریاب. همانطور که مستحضرید کمیته فرهنگی شورای
اسلامی روستای نوریاب در طی دوسال اخیر هیچ گونه فعالیت و عملکردی
نداشته است، با این روالی که در پیش است امکان اینکه این کمیته بطور
کامل به بوته فراموشی سپرده شود، دور از ذهن نیست.در نتیجه بنده با
ایجاد این نظر سنجی که در پایین صفحه وبلاگ قرار دارد در پی علل و عوامل
این پدیده بوده، لذا از خوانندگان عزیزانتظار می رود تا در آن شرکت نموده
تا با خرد جمعی نسبت به پیدا کردن راه حلی منطقی واصولی برای
جلوگیری از به تعطیلی کشیدن کار کمیته جلوگیری به عمل آید با تشکر
ازهمه شما عزیزان.